دختری آرام و منظم و دانشآموز مدرسه زهرا ارباب در محله جلالیه است. او قبل از هفتسالگی شیفته شطرنج شده است و این ورزش را بیشتر از هرچیز دیگری دوست دارد. اهل مطالعه است و شاهنامه میخواند.
این جملات توصیفاتی است که دیگران از حدیث ارژنگی یازدهساله ارائه میکنند که ساکن محله خوشسیماست؛ کسی که تاکنون دو بار در مسابقات شطرنج ناحیه۵ آموزشوپرورش شرکت کرده و دو مقام اول و سومی را به دست آورده است. حدیث، امید محله خوشسیماست که در این خطوط همراهش شدهایم.
- چطور با شطرنج آشنا شدی و به این رشته علاقه پیدا کردی؟
عمو، عمه و پدرم زیاد شطرنجبازی میکنند و من بازیهایشان را میبینم. همراهی با آنها باعث شد که من هم دستبهمهره شوم. هنوز به مدرسه نمیرفتم که من را در کلاس نقاشی ثبتنام کردند، اما من بیشتر علاقهمند به شطرنج بودم تا نقاشی. بههمیندلیل شطرنج را انتخاب کردم و جدی ادامهاش دادم.
- وقتی شطرنج بازی میکنی، چه حسی داری؟
آرامش دارم و از بازی لذت میبرم. درکل از بازیهای فکری و آرام و کمجنبوجوش خوشم میآید، چون حسابی فکرم را به کار میاندازد.
- کدام مهره شطرنج را بیشتر دوست داری و چرا؟
مهره اسب را خیلی دوست دارم؛ چون حرکت خاصی دارد و تقریبا همه کار از دستش برمیآید.
- از میان شطرنجبازان مشهور، بازی چه کسی را دوست داری؟
گری کاسپارف و آناتولی کارپف را میشناسم و فیلم بازیهایشان را دیدهام. خیلی ماهرانه و با تمرکز بازی میکنند.
- وقتی در مسابقهای میبازی، چه حسی داری؟
شطرنج بازی تمرکز و تلههاست. وقتی میبازی نیز حداقل دفاع آن تله را یاد میگیری تا دوباره از این راه شکست نخوری.
- خاطرهای از مسابقات شطرنج داری؟
اولینباری که در مسابقات دانشآموزی شرکت کردم، شیرین و تلخ بود؛ شیرین، چون چهارمسابقه را پشتسرهم بردم و مطمئن بودم که اول میشوم، اما مسابقه آخر را باختم. بااینحال پارسال جبران کردم و هیچ بازی را نباختم.
- محلهای که در آن زندگی میکنی، چطور است؟
ما تا همین چند وقت پیش در محله کارمندان اول زندگی میکردیم، اما، چون پدرم خانهمان را میسازد، موقتا به خانه مادربزرگم در محله خوشسیما آمدهایم. به نظر من همهجای شهر خوب است و هرجا زیباییهای خودش را دارد، اما محله کارمندان اول را بیشتر دوست دارم؛ چون آنجا بزرگ شدهام. علاوهبراین اکثر همکلاسیهایم ساکن کارمندان اول هستند.
- در محلهتان چه امکاناتی هست که از آن استفاده میکنی؟
فرهنگسرای نصرت نزدیک خانه ماست. تابستان گذشته برای کلاسهای شطرنج و نقاشی به آنجا رفتم. در محله ما باشگاه رزمی برای دختران هست، اما من به آنجا نرفتهام. کانون فرهنگی امید انقلاب نیز همینجاست و در کلاسهای نقالیاش شرکت کردهام.
- کتاب هم میخوانی؟ علاقهمند به چه کتابهایی هستی؟
کتاب زیاد میخوانم که بیشتر درباره داستانهای شاهنامه فردوسی به زبان کودکانه است. اصلا اینطور بگویم که شیفته شاعر بزرگ فردوسی هستم و میخواهم مثل او نویسنده داستانهای حماسی شوم.